بحران مديريت در مناطق آزاد
.اساسنامه نخستين منطقه آزاد كشور در سال 73 نظرات و ديدگاههاي بسيار متفاوتي نسبت به برنامههاي مديريت اين مناطق جهت نيل به اهداف مكتوب در اساسنامه اين سازمان مطرح شد كه بسياري از آنها را ميتوان به رقابت درون سازماني و بروكراسي حاكم در سطوح مديريتي نسبت داد و بخش مهم ديگر را به تفاوت نگاه كارشناسان و ديگر دست اندركاران تحقق اين برنامه نسبت به راههاي نيل به توسعه دانست، به هر ترتيب ايجاد مناطق آزاد در كشور تجربه تازهاي بود كه ميتوانست تأثيرات بسياري بر آينده نظام تهيه و توزيع كالا به دنبال داشته باشد.
از اين ديدگاه انتخاب كساني كه سكان هدايت اين ساختارهاي تازه را در درياي متلاطم اقتصاد كشور بر عهده ميگرفتند از جايگاه و اهميت بسياري برخوردار بود.
از منظري ديگر نيز مديريت اين مناطق از اهميت قابل توجهي به لحاظ تعيين كار ويژهاي كه براي اين مناطق در زمينه جذب سرمايه و برقرار ساختن ارتباط نزديك با نظام اقتصاد بينالمللي تعريف ميشد برخوردار بود اما در كشوري كه شعار خودكفايي و توليد داخلي راهبرد غالب به شمار ميرفت (استراتژي جايگزيني واردات) ايجاد واحدهايي با رويكرد برونگرايانه در نزد بسياري انحراف از معيار ترجمه ميشد.
در اين فضا توضيح، توجيه و جذب سرمايه هاي خصوصي داخلي و خارجي نيازمند صرف انرژي و البته اطمينان فراواني در داخل و خارج بود.
اين ويژگيها به همراه فعل و انفعالات داخلي كشور در عرصههاي گوناگون و محدوديتهاي منابع براي تسريع و تكميل زنجيره زيرساختهاي لازم، باعث ميشد تا انتظارات متنوع و حتي در مواردي متقاضي از مديران اين مناطق جريان يابد كه كار را براي فعاليت آنها بسيار دشوار ميساخت.
با همه اين مواردهنگامي كه رشد و توسعه سريع برخي مناطق آزاد در جنوب خليج فارس را اضافه كنيم و معيارهاي موفقيت و يا شكست را براساس دستاوردهاي آنها قرار دهيم ملاحظه خواهيم كرد كه فشارهاي بسياري از داخل و خارج بر مديران منتصب مناطق آزاد كشور وارد آمده و همچنان وارد ميآيد. شايد به همين دليل است كه پيدا كردن مديراني كه تمايل داشته باشند توان و تجربه خود را در حوزه مديريتي اين مناطق به كار گيرند هر روز سختتر ميشود، ريزش نيروهاي مديريتي اين مناطق دليل بر مشكلات مزمن و گريبانگير آنها است.
استعفاي توكل عضو هيئت مديره و مديرعامل سابق منطقه آزاد چابهار تازهترين رخداد در اين زمينه محسوب ميشود.
نبايد از ياد برد كه دبير شوراي عالي مناطق آزاد نيز خود چند صباحي بيشتر نيست كه بر صندلي سابق عابديني تكيه زده است .
نكته جالبي كه لازم به نظر ميرسد مورد توجه بيشتر قرار گيرد حضور و ادامه بحران مديريت در مناطق آزاد كشور در طول فعاليت 15 ساله آنها است، در طول اين سالها از نحوه انتخاب و گرايشها و علايق سياسي، اقتصادي و اجتماعي دولتها كه بگذريم مسأله مديريت در مناطق آزاد همواره موضوعي بوده كه از جمله دلايل ضعف اين مناطق عنوان شده است.
نگرانيهاي بخش خصوصي از تصميمات مديران مناطق و ناهماهنگي بين عملكرد و توقعات دو طرف، انتظارات گسترده مردم محلي نسبت به اختصاص منابعي جهت توسعه محلي از محل درآمدها، تمركز سازمان بازرسي كل كشور براي بررسي چگونگي انطباق فعاليت مديران اين مناطق با قوانين و مصوبات و در آخرين و تازهترين بخش انجام تحقيق و تفحص از مناطق از سوي مجلس شوراي اسلامي و چرخش سريع در جايگاههاي مديريتي آنها همه و همه نشانه هايي محسوب ميشوند كه شرايط بحراني مديريتي در مناطق آزاد را منعكس ميكنند.
بحراني كه به نظر ميرسد بيش از هرچيز متأثر از شرايط داخلي و عدم وفاق در چرايي و چگونگي فعاليت اين مناطق در ساختار كلان اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور بوده كه هر از چندگاهي به دلايل گوناگون گريبان گير اين مناطق ميشود.
موضوعي كه با دقت مورد توجه سرمايه گذاران قرار گرفته و باعث شده كه با وجود بازدهي بيشتر سرمايه در ايران، شرايط مطمئن تر اولويت انتخاب را به آن سوي آبها بدهد.
برگرفته از :http://www.mana.ir/